کد مطلب:29054 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:113

نگاهِ به او عبادت












3461. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:نگاه كردن به علی، عبادت است.[1].

3462. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:نگاه كردن به چهره علی، عبادت است.[2].

3463. تاریخ بغداد - به نقل از ابو هریره -:معاذ بن جبل را دیدم كه بر علی بن ابی طالب علیه السلام خیره می شد. گفتم:چه شده كه به علی، خیره نگاه می كنی؟ گویی كه هیچ گاه او را ندیده ای؟ گفت:از پیامبر خدا شنیدم كه فرمود:«نگاه كردن به چهره علی، عبادت است».[3].

3464. الأمالی - به نقل از حجر مدری -:به مكّه آمدم و ابوذر جندب بن جناده هم آن جا بود و عمر بن خطّاب هم در آن سال برای حج گزاردن آمده بود. همراه وی گروهی از مهاجران و انصار و از جمله علی بن ابی طالب علیه السلام بودند. در هنگامی كه با ابوذر در مسجدالحرام نشسته بودیم، علی علیه السلام نزد ما آمد و در كنارمان به نماز ایستاد. ابوذر، چشم به وی دوخت. گفتم:خدا رحمتت كند، ابوذر! تو به علی نگاه می كنی و چشم از وی برنمی داری؟

گفت:من این كار را می كنم، چون از پیامبر خدا شنیدم كه می فرمود:«نگاه كردن به علی، عبادت است. نگاه كردن با مهر و رحمت به پدر و مادر، عبادت است. نگاه كردن به ورقه (یعنی ورقه قرآن)، عبادت است، ونگاه كردن به كعبه، عبادت است».[4].

3465. الریاض النضرة - به نقل از جابر -:پیامبر خدا به علی علیه السلام فرمود:«از عمران بن حصین، عیادت كن كه بیمار است». علی علیه السلام به دیدار وی رفت و معاذ و ابو هریره، نزد او بودند. عمران، چشم بر علی علیه السلام تیز كرد و گفت:از پیامبر خدا شنیدم كه می فرمود:«نگاه كردن به علی، عبادت است».[5].

3466. تاریخ دمشق - به نقل از عایشه -:به پدرم گفتم:تو را می بینم كه به علی بن ابی طالب، نگاه طولانی می كنی؟! در پاسخم گفت:دختركم! از پیامبر خدا شنیدم كه می فرمود:«نگاه كردن به چهره علی، عبادت است».[6].

3467. جامع الأحادیث - به نقل از عایشه -:علی بن ابی طالب، در بیماری پدرم كه در آن درگذشت، بر وی وارد شد. پدرم شروع به نگاه كردن او كرد و چشم از او برنمی داشت. هنگامی كه علی علیه السلام بیرون رفت، گفتم:پدر! دیدم كه به علی نگاه می كردی و چشم از وی بر نمی داشتی؟! گفت:دختركم! اگر چنین كاری می كنم، به دلیل آن است كه از پیامبر خدا شنیدم كه می فرمود:«نگاه كردن به علی، عبادت است».[7].

3468. تاریخ دمشق - به نقل از یونس، آزاد شده رشید -:من بالای سرِ مأمون ایستاده بودم و یحیی بن اكثم قاضی،[8] نزد وی بود. از علی علیه السلام و فضایلش یاد كردند. مأمون گفت:از رشید شنیدم كه می گفت از مهدی شنیدم كه می گفت از منصور شنیدم كه می گفت از پدرم شنیدم كه می گفت از جدّم شنیدم كه می گفت از ابن عبّاس شنیدم كه می گفت:عثمان، نزد علی علیه السلام برگشت و از وی خواست كه نزد وی آید و علی علیه السلام، نزد او رفت. عثمان به علی علیه السلام خیره شد. علی علیه السلام به وی گفت:«عثمان! تو را چه شده است كه چنین خیره به من نگاه می كنی؟». عثمان گفت:از پیامبر خدا شنیدم كه می فرمود:«نگاه كردن به علی، عبادت است».[9].









    1. المستدرك علی الصحیحین:4681/152/3، المعجم الكبیر:207/110/18.
    2. المستدرك علی الصحیحین:4682/152/3 و 4683/153/3، المعجم الكبیر:10006/77/10.
    3. تاریخ بغداد:448/51/2، تاریخ دمشق:352/42، المسترشد:109/293.
    4. الأمالی، طوسی:1016/455، مناقب آل أبی طالب:202/3.
    5. الریاض النضرة:197/3، ذخائر العقبی:171. نیز، ر. ك:المناقب:374/361.
    6. تاریخ دمشق:8933/350/42 و 8932، الریاض النضرة:196/3.
    7. جامع الأحادیث:12/249، مائة منقبة:84/138.
    8. یحیی بن اكثم، قاضی وقت مأمون، هفتمین خلیفه عبّاسی است. یحیی، قاضی بصره و نیز قاضی القضات بغداد بود. مأمون، فرزند هارون الرشید، پنجمین خلیفه عبّاسی بود، مهدی سومین خلیفه و منصور، دومین خلیفه عبّاسی به شمار می آید. پدر منصور، محمّد و كنیه اش ابو جعفر بود. محمّد، فرزند علی و علی، فرزند عبد اللَّه بن عبّاس بود.
    9. تاریخ دمشق:8934/350/42.